دعوت سری پیامبر به دین اسلام
در ۳ سال آغازین بعثت، دعوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دین اسلام بطور سرّی و پنهانی بود. در این مدت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به طور خصوصی با افراد مختلف تماس برقرار نمود و آنها را به آیین نورانی اسلام دعوت کرد که نزدیک ۴۰ نفر جذب اسلام شدند. در این سه سال انجام برنامه نماز در پنهانی و خفا صورت می گرفت.
حکمت دعوت پنهانی در مکه
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در مکه هنوز مأمور به آشکار کردن رسالت خویش نبود، از این رو اقدام به تأسیس «حزب سری» کرد. این مرحله در کتاب ها به عنوان «دعوت پنهانی» نام یافته است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به طور خصوصی و سری با افراد مختلف تماس برقرار نمود، و آن ها را به آیین نورانی اسلام دعوت کرد و به وسیله همین افراد، هسته مرکزی حکومت خود را تشکیل داد.
شاید فلسفه اساسی دعوت سری این بود که با این دعوت دست به تشکیل یک حزب قوی زده و به کمک آن بتواند ماموریت بسیار بزرگ و حساس خود را شروع کند.
آغاز دعوت خصوصى و سرى
دعوت رسول خدا صلی الله علیه و آله و انذارى که در آغاز سوره مدثر بدان مأمور گشت، از محیط خانه و زندگى خود ایشان شروع شد و نخست حضرت على و همسرش خدیجه به او ایمان آوردند و آن گاه پسر خوانده او زید حارثه. این دعوت خصوصى و سرّى ادامه داشت تا این که قرآن، پیامبر اکرم را مامور ساخت ابتداء خویشاوندان و در مرحله بعدى عموم مردم را به اسلام دعوت کند. در این مدت که سه سال به طول انجامید، پیامبر صلی الله علیه و آله مخفیانه با افراد تماس مى گرفت و همین امر سبب شد تا بیش از چهل نفر این دین جدید را بپذیرند.
در دعوت سری، پیامبر ابتدا دین اسلام را به نزدیکان و تک تک افراد عرضه می داشت و موضوع دعوت نیز ترک پرستش بتان و دعوت به پرستیدن خدای یگانه و برپایی نماز و عبادت در برابر آن یکتای بی همتا بود.
نخستین مسلمانان این دوران غیر از سه نفر مذکور، ابوبکر بن ابی قحافه، عثمان بن عفان، زبیر بن العوام، عبدالرحمان بن عوف، سعد ابن ابی وقاص و طلحة بن عبیدالله بودند که از آنان به عنوان «سابقان اسلام» نام برده می شود.
ابوبکر که از افراد پر نفوذ مکه و قریش به حساب می آمد، زمینه اسلام آوردن کسانی چون عثمان، طلحه، زبیر، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف را فراهم کرد.
تدریجا با دعوت پنهانی رسول خدا صلی الله علیه و آله، گروه معدودی از مردان و زنان ایمان آوردند که از آن جمله اند: جعفر بن ابیطالب و همسرش اسماء دختر عمیس، عبدالله بن مسعود، خباب بن ارت، عمار بن یاسر، صهیب بن سنان ـ که از اهل روم بود و در مکه زندگی می کرد ـ عبیدة بن حارث، عبدالله بن جحش و جمع دیگری که حدود ۵۰ نفر می شدند.
ابن أثیر می نویسد: «جعفر بن ابیطالب» اندکی بعد از برادرش «علی» اسلام آورد. روایت شده است که ابوطالب، رسول خدا صلی الله علیه و سلم و علی رضی الله عنه را دید که نماز می خوانند، و علی پهلوی راست رسول خدا ایستاده است، پس به «جعفر» رضی الله عنه گفت: صل جناح ابن عمک و صلّ عن یساره؛ تو هم بال دیگر پسر عمویت باش و در پهلوی چپ وی نماز گزار.
برخورد مشرکان با تازه مسلمانان
سران بت پرست قریش در طول این ۳ سال دعوت پنهانی، چندان ترسی از این جریان پیش رو نداشتند و به خیال این بودند که بزودی به خاموشی خواهد گرائید و لذا در برابر آن مقاومت نمی کردند. البته مسلمین نیز برای جلوگیری از حساسیت برانگیزی مشرکان، پوشیده از مردم، نماز می خواندند.
در این مدت سه ساله، با این که ایمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله و انجام برنامه نماز در پنهانی و خفا صورت می گرفت، برخوردهای مختصری میان تازه مسلمانان و مشرکین مکه اتفاق افتاد که از آن جمله روزی سعد بن ابی وقاص با جمعی از مسلمانان در گوشه ای به نماز مشغول بودند که چند تن از مشرکان سر رسیدند و به مسلمانان ناسزا گفته و به کار آن ها خرده گرفته و عیب جویی کردند و مورد ملامت و سرزنش قرارشان دادند.
گفتگو میان طرفین بالا گرفت و کم کم به زد و خورد کشید، سعد وقاص استخوانی را که از فک شتری بود از زمین برداشت و به سر مردی از مشرکین زد و در اثر آن ضربت سر آن مرد بشکست و خون جاری گردید، و این نخستین خونی بود که به خاطر پیشرفت اسلام ریخته شد و مطابق نقل برخی از مورخین همین ماجرا سبب شد تا رسول خدا و پیروان او مدتی در خانه شخصی به نام ارقم بن ابی ارقم مخفی و پنهان گردند.
منابع
- "زندگانی حضرت محمد صلی الله علیه و آله"، سید هاشم رسولی محلاتی.